در پی اعلام تصمیم وزارت خزانهداری آمریکا در روز چهارشنبه نهم مرداد 31 ژوئیه به تحریم جواد ظریف وزیر خارجه رژیم علی خامنهای و توصیف او از سوی وزارت خارجه آمریکا با عنوان تحقیرآمیز «مالهکش اعظم»، در حالی که رژیم ایران به این تصمیم واکنش خشمگینانهای نشان داده است، مفاهیم عملی این تحریم ممکن است فراتر از تحریم حضور ظریف در آمریکا باشد.
از این پس دادن سوخت به هواپیماهای حامل او در سفرهایش به هر جایی در جهان عملا تحریم میشود و شرکتهای سوخت یا فرودگاههایی که به هواپیمای وی سوخت بدهند، ممکن است تحریم شوند.
حتی از 16 ماه پیش از تحریم کنونی و رسمی ظریف، رسانههای آلمان خبر دادند که هیچیک از شرکتهای نفتی تامین کننده سوخت در فرودگاه مونیخ، در جریان یک سفر خارجی 28 فوریه 2018 ظریف، حاضر نشدند به هواپیمای حامل او سوخت بدهند.
وزارت دفاع آلمان در آن ماجرا دخالت کرده و موجب شدند که این وضعیت شرمآور به پایان برسد و به هواپیمای او سوخت رسانی شود؛ عملا نیروی هوایی ارتش آلمان به آن هواپیما سوخت داد تا شرکتهای نفتی سوخترسانیِ فعال در فرودگاه مونیخ با معضل تحریم شدن روبرو نشوند.
مفهوم عملی دیگر تحریم ظریف این است که هر کشوری که او به آن سفر کند یا مقاماتی در جهان که با اوملاقات کنند، در رصد آمریکا قرار خواهند گرفت و ممکن است آنها نیز تحریم شوند یا با محدودیتهایی روبرو گردند.
احتمال بسته شدن حسابهای کاربری ظریف در توییتر و فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی آمریکایی نیز مطرح است.
اکنون با تحریم شدن ظریف از سوی دولت آمریکا، سفر ظریف به نیویورک از این پس نه تنها در ابهام شدید است بلکه این امر احتمالا بر سفر پیشروی حسن روحانی به سازمان ملل برای شرکت در مجمع عمومی نیز اثر خواهد داشت.
ظریف خود در واکنش تاکید کرده که او و خانوادهاش ملک و مال و منالی در آمریکا ندارند که تحریم بر آن اثر بگذارد. وی نوشته است «متشکرم که مرا تهدیدی بزرگ برای اهدافتان میدانید».
دولت آمریکا قریب به یقین از این امر آگاه است که ظریف و خانوادهاش اموالی در آمریکا دارند یا ندارند؛ اما تحریم ظریف به این حالت، عملا تحقیر یک نظام و رهبر آن است که وزیر خارجهاش را رسما به لقب «مالهکش مقام معظم» یا «مالهکش اعظم» خطاب کرده است.
حسن روحانی رییس ظریف نیز پنجشنبه دهم مرداد تحریم شدن وزیر خارجهی دولتش را «کودکانه» و «ناشی از ترس» نامید و گفت آنها «از منطق ظریف میترسند».
اما واکنش سپاه پاسداران ایران تضادی شدید را نشان میدهد؛ همان سپاهی که حامیانش سالهاست ظریف را میکوبند و بودجه سریال «گاندو» را برای تحقیر ظریف و دستگاه وزارت خارجهاش تامین کردند و قاسم سلیمانی فرمانده شاخه قدس سپاه نیز عملا ظریف را لایق و اسراردار نظام ندانست که او را از سفر اخیر بشار اسد به تهران آگاه کند و حتی موجب استعفای ظریف برای چند روز شد، پنجشنبه دهم مرداد در بیانیهای از «تلاش» ظریف «در جنگ رسانهای و تبلیغاتی علیه دشمن» قدردانی کرده است!
«مشرقنیوز» وابسته به وزارت اطلاعات حکومت فرصت را برای کشیدن پنجهای دیگر بر روی هواداران داخلی ظریف مناسب دیده و پنجشنبه نوشته است خوب است که آنها نیز از فکر نرمخویی و کنار آمدن با «شیطان بزرگ» عدول کنند.
ظریف به تازگی از سفری دیگر به نیویورک (و سپس به آمریکای لاتین و سنگال در آفریقا) به تهران بازگشته بود؛ آخرین سفرش دو هفته پیش به نیویورک با خفت و خواری شدید همراه بود و او عملا نتوانست بیش از 600 متر تردد کند؛ مجوزش تنها برای حضور در سه ساختمان بود.
به نظر میرسد که تا دولت ترامپ برقرار باشد، همان آخرین سفرِ همراه با خواری، آخرین حضور ظریف در نیویورک نیز بود.
آن روزی که ظریف و جان کری وزیر خارجه دولت دموکرات باراک اوباما در خیابانهای اروپا قدم میزدند، مانند یک رویای دور برای حاکمیت ایران و نیز برای هواداران داخلی و خارجی رژیم آخوندی است؛ همه آن کسانی که 40 سال دردهای جانکاه ملت ایران و نسلهای آتی ایران را به لبخند ظریف و مکر محمد خاتمی فروخته بودند اما هنوز باز و هنوز نیز دل در سودای آنها دارند و عملکردهای آنها را – از جمله در برخی از رسانههای بزرگ دولتی فارسی زبان بیگانه- بی هیچ آزرمی «مالهکشی» میکنند و در اندوه تحریم شدن «مالهکش اعظم»، آشکارا عزادار شدهاند!