فرشاد درکه قهرمان جهان . قهرمان کرد، زمانی داستانش را برای ما بازگو کرد که پدرش او را به دلیل اینکه فقط و فقط ورزش می کنند و به فکر کار و زندگی نیست از خانه بیرون کرد
فرشاد بعد از این اقدام پدر کوله اش را بر پشتش انداخت و راهی تهران می شود فرشاد شبهای سرد را تنها بدون سرپناه در پارک ها ی تهران می گذراند و در ادامه کاری در یک آب انار فروشی پیدا می کند و هر روز تاساعت دو بعد از نصفه شب مشغول کار و ظرف شستن می شود بی سرپناهی بی کسی بی توجهی ها تنهایی ها فرشاد را بارها به فکر خودکشی می اندازد شماره های نفسش رو به اتمام است و چشمانش رو به سیاهی مطلق که دوستانش فرا می رسند و او را از طناب داری که خود آویزان کرده بود پایین می آورند هنوز هم اثر طناب دار بر گردن فرشاد رونمایی می کند .
بعد از مدتی فرشاد در مسابقات انتخابی تیم ملی کیک بوکسینگ ایران شرکت می کند و بعد از راه یابی به تیم ملی در مسابقات جهانی با حضور 70 کشور شرکت می کند. فرشاد در بخش بهترین بهترین ها مسابقه می دهد .کمیته داوران به دلیل مسابقات خارقالعاده فرشاد را به عنوان بهترین بهترین های سال 2012 انتخاب می کنند و این شروع داستان برترین رزمی کار جهان بود و بعد مسئولین از مدال طلای فرشاد درکه به عنوان عملکرد مثبت خود یاد می کنند این باعث نگرانی و ناراحتی او می شود و نمی تواند سکوت کند
زخم های پنهان زمان جنگ (نامقدس) بخاطر قدرت دینی (خمینی خائن ) و حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی میان ایران و عراق به شکل جدیدی ظاهر می شود فرزندانی که هرگز طعم عشق پدر را نچشیده اند پدری که بدن و و ذهن او در نتیجه ی جنگ به خطر افتاده است و اکنون با پسر خود که تنها علاقه ی او ورزش اوست بدرفتاری می کند و او به یاد می آورد تمام زخم ها را و اجازه نمی دهد که مسئولین از مدال او به عنوان عملکرد مثبت خود یاد کنند و این مدال را در لیست کسب افتخارات هیئت و فدراسیون خود قرار دهند
البته فرشاد بخاطر( کرد) بودن تبعیض آزار و اذیت زیادی را از جمهوری دیکتاتوری اسلامی و خامنه ای خائن دیده ولی به مبارزه ادامه می دهد.
داستان واقعی زندگی فرشاد درکه در رسانه های مختلف پخش می شود و و بخاطر دید سیاسی مسئولین نسبت به داستان واقعی زندگی فرشاد درکه او را از ورزش به صورت غیر قانونی محروم می کنند و او را مورد پیگرد و ضرب و شتم شکنجه قرار می دهند و او هیچ وقت عقب نشینی نمی کند و می گوید این چیزی است که بهش ایمان دارم و حاضرم بخاطرش بمیرم و هیچ چیز نمی تواند مانع ورزش کردن من شود.
فرشاد تحت پیگرد توسط افراد لباس شخصی بسیجی و سپاهی قرار می گیرد او را بازداشت شکنجه می کنند و تهدید به مرگ که او مجبور به ترک کشورش می شود فرشاد برای مبارزه به تایلند می رود او هیچ انتخاب و هیچ راهی ندارد .فرشاد درکه به سازمان ملل می رود درخواست پناهندگی او توسط سازمان ملل در بانکوک پذیرفته می شود و او به عنوان پناهنده شناخته می شود اما غافل از اینکه سازمان ملل در تایلند هیچ وجه قانونی ندارد و پناهنده سازمان ملل اغلب از طرف مردم و پلیس و دولت تایلند مورد آزار اذیت و تبعیض نژادی قرار می گیرند
مردم تایلند در شهرهای مختلف بارها و بارها زندگی مخفیانه او را به پلیس می دهند حتی زمانی که فرشاد در حال تمرین در باشگاه است مربی های تایلندی باشگاه وقتی می فهمند که فرشاد یک پناهنده است با پلیس تماس می گیرند و هربار فرشاد با پرداخت مبالغ بالای رشوه آزاد می شود و یا فرار می کند و سازمان ملل که به او می گوید هیچ کاری از دست ما ساخته نیست تو باید مراقب خودت باشی که دستگیرت نکنند و او به عنوان مهاجر غیر قانونی هر لحظه در خطر دستگیری و بازداشت و انتقال به زندان است که برای او این نقطه خط پایان و مرگ و خودکشی است
او زندگی مخفیانه خود را با مردمانی که فرشاد پناهنده را فقط به عنوان (دشمن ) می شناسند و هیچ تعریف و معنی دیگری را نمی توانند بفهمند آغاز می کند که اغلب محل زندگی او را به پلیس گذارش می دهند و او مجبور است بارها و بارها محل زندگی خود را عوض کند که در دام رشوه خوار ها (مردم عادی و پلیس ) نیفتد.
با این شرایط فرشاد مسابقات حرفه ای خود را آغاز می کند. او مسابقات زیادی را انجام می دهد که تمامی مسابقات را پیروز می شود.فرشاد درکه قهرمان سنگین وزن استرالیایی قهرمان جهان را با تکنیکی خارقالعاده ناکوت می کند و پیروز مسابقه می شود.و همینطور حریف قدرتمند تایلندی. قهرمان چینی دارنده کمربند قهرمانی جهان.همه را با تکنیک خارقالعاده شکست می دهد، ولی افسوس که فرشاد یک زندانی بدون میله است فرشاد برای مسابقات در کشور چین و استرالیا و اروپا دعوت می شود اما او یک پناهنده است که باید مخفیانه و دور از دید پلیس زندگی کند.فرشاد سکوت می کند و به مدت یکسال با هیچکس حرف نمی زند او افسرده می شود ولی مسابقه دادن را ترک نمی کند فرشاد با این شرایط حریفان قدرتمند
قهرمان قدرتمند آلمانی
قهرمان استرالیایی
قهرمان دانمارک
قهرمان سوئد دارنده کمربند قهرمانی جهان موی تای
قهرمان اتریش
قهرمان چینی دارنده کمربند قهرمانی جهان
قهرمان و دارنده کمربند قهرمانی موی تای جهان تایلندی
قهرمان ایسلندی
قهرمان روسی
را شکست می دهد و سرگذشتی که می خواهد روی خوشی را بچشد اما تلخی زمان این اجازه را به او نمی دهد. او از زندانی تحت سلطه دیکتاتوری (جمهوری اسلامی) گریخت
و به زندانی بنام تایلند پناه برد که هیچ فهمی بجز ( دشمن ) از از فرشاد درکه (قهرمان پناهنده) ندارند. فرشاد درکه تحصیلاتش را در رشتهی آتش نشانی گرایش نجات در دانشگاه ادامه داد او قصد داشت یک نجاتگر شود که زندگی دیگران را نجات می دهد اما هیچ وقت فکر نمیکرد که به شرایطی دچار شود که قدرت کمک به خودش را نداشته باشد و و او هم اکنون در این شرایط در تایلند است.