" دکتر امیدعلی پارسا - رئیس مرکز آمار ایران در گفتگوی 18:30 روز 28 فروردین شبکه خبر گفت: سه میلیون و ۲۰۰ هزار نفر بیکار مطلق در کشور داریم و حدود دو میلیون هم افرادی داریم که اشتغال ناقص دارند و به دنبال شغل تمام وقتند.
وی با اشاره به اینکه مرکز آمار تعریف کار را بر اساس استانداردهای سازمان بینالمللی کار ارائه میدهد، گفت: بر همین اساس بیکار مطلق به کسانی اطلاق میشود که حتی یک ساعت در هفته هم کار نمی کنند. اشتغال ناقص هم بنابر اعلام مرکز آمار بر همین اساس بین یک تا ۴۴ ساعت در هفته را در بر میگیرد و اشتغال کامل ۴۴ ساعت در هفته یا بیشتر را در بر میگیرد.
پارسا افزود: کسانی هم که گاهی درباره تعداد بیکاران برآوردی بیش از آنچه ما اعلام میکنیم دارند، تلاش می کنند که بیکاری ناقص و مطلق را با هم ترکیب کنند و افراد دارای اشتغال ناقص را هم بیکار قلمداد میکنند که این غلط است و کسی که اشتغال ناقص دارد بیکار نیست. هر چند که باید به فکر اشتغال ناقص هم بود."
بالفرض واژە بیکار و شاغل را متفاوت با معیار های جهان تعریف کردید و با دسته بندی بیکاری به دو گروه بیکاری مطلق و اشتغال ناقص تلاش کردید افکار عمومی را توجیه کنید، با آمار بالای تجرد جوانان چه می کنید؟ آیا آمار مجردین بین 20 تا 35 سال رابطه ی مستقیمی با فاجعه ی بیکاری در کشور ندارد؟
سعی در تایید یا رد تعاریفتان ندارم اما می خواهم بگویم قبل از اینکه معیارهای نوینی برای آمار بیکاری ارائه دهید کمی تامل کنید! طبق تعاریف شما از بیکاری و اشتغال ناقص، بسیاری از شاغلین از جمله تمامی معلمین و فرهنگیان دلسوز کشور جز افرادی که اشتغال ناقص دارند تلقی می شوند! چون طبق ساعات موظفی باید 24 ساعت در هفته کار کنند. البته جای تعجب نیست چون این قشر فرهیخته به اندازه ی همان اشتغال ناقص حقوق دریافت می کنند. آقای دکتر پارسا اکنون چه جوابی دارید؟ آمار یک میلیون و دویست هزار نفری معلمان را به آمار اشتغال ناقص اضافه می کنید یا تعریفتان از بیکاری و اشتغال را تغییر می دهید؟
البته با توجه به مقیاس شما آمار اشتغال ناقص بیشتر از این مقدار است چون پرستاران با 36 الی 40 ساعت موظفی در هفته و اساتید دانشگاه با 40 ساعت موظفی هم در این زمره قرار می گیرند.
پیشنهاد می کنم واژە نامه ای ویژە جمهوری اسلامی بنویسید که تمام واژە ها را از نو تعریف کنند چون مقیاس های مسئولین کشور ما مغایر با تمام استاندارد های جهانی است!