رفتن به محتوای اصلی

چرا دیکتاتورها در جزئیات زندگی مردم دخالت می‌کنند؟

چرا دیکتاتورها در جزئیات زندگی مردم دخالت می‌کنند؟
posted onFebruary 3, 2024
noدیدگاه

توفیق حیدریان

مقایسەی رهبران دیکتاتوری دو کشورایران وکره شمالی با ایدئولوژی جمهوری اسلامی وحکومت کمونیستی کرە شمالی؛

رهبران هر دو کشور در تمامی امور زندگی مردم دخالت دارند ،وجود هر نوع آزادی در زندگی آنان منتفی است.

رهبران کرە شمالی پوشیدن شلوار جین و رهبران ایرانی پوشش زنان و حتی در برخی موارد پوشش مردان را خط قرمز آرمانی و اندیشەی حاکمیتی خود قرار دادەاند. عبور از آن مجازات سنگینی برای خاطی در بردارد. در ایران علاوە بر مجازات مالی، برخی اوقات مرگ هم بە دنبال دارد.

نمونەی بارز آن مرگ ژینا(مهسا) امینی دختر کُرد بەدلیل نمایان بودن چند تارمو ،با ضربە برسر او توسط نیروهای گشت ارشاد جانش را گرفتند.

همین امر و مطالبە گری مردم ایران، جنبش ژینا را در سراسر دنیا شکل داد . تمام طیف های جامعە رادر خود جای داد . در ایران جان صدها زن و مرد گرفتە شد و هزاران شهروند مدنی دچار نقص عضو و بیماری روانی شدند. تجاوز بە بازداشت شدگان از شکنجەهای رایج حاکمیتی بود . عدەی کثیری هنوز در سیاه چالەهای جمهوری اسلامی بلاتکلیف هستند و هر روز شاهد سپردە شدن معترضین قیام ژینا بە جوخەهای اعدام هستیم.

اما مردم ایران تسلیم نشدند وهمچنان به مبارزه ادامه می دهند. واین یکی از وجه تمایزمردم ایران بامردم کره شمالی می باشد.

اما یک سوال مهم مطرح می‌شود آن‌هم اینکه واقعا دخالت در نوع پوشش چرا انقدر برای رهبران  ایران وکره شمالی اهمیت دارد؟ 

این سوالی است که آقای هاول در کتاب قدرت بی قدرتان به آن جواب داده و اشاره کرده که این قانون، قانونی هوشمندانه است.

برای رهبران کره‌ شمالی نوع پوشش ظاهری مردم اهمیت ندارد، آن‌ها این قانون را وضع می‌کنند تا روی ذهن و افکار مردم اثر بگذارند و مردم را در موضع ضعف قرار دهند. لذا درمورد ایران بازهم مسئله فرق میکند، چرا که قانون ایران براساس یک ایدئولوژی است که خودشان وضع کردەاند قانونی که به اصطلاح "من درآوردی" است.

برای هر دو دیکتاتور پوشش در نوع خود اهمیتی ندارد، هدف غایی آنها در ضعف قرار دادن مردم می باشد برای ادامە حیات خود.

با درگیرکردن ذهن مردم بە نوع پوشش خود باعث جنگ روانی و انحراف از آرمانها و خواستەهایشان می شوند.

به تعبیر آقای هاول، زندگی در سایه چنین حکومتی پر از دروغ و ریاکاری است، چون دائما مردم باید چیزی را از خودشان نشان دهند که در "واقعیت" نیستند.

این پدیده‌ای است که در این کتاب از آن با عنوان زیستن در چنبره دروغ یاد می‌شود!

حال پدیده "زر و زور و تزویر" در ایران اساس حکومت است. چراکه زنگ رسواییشان ،بجای مجازات بانیان وعاملان فساد و فحشا ولواط کاری حکومتیان بارها بە صدا در آمدە است .متاسفانه مجازات برای کسانی اعمال میشود که این اعمال شنیع را افشا میکنند واین نوع برخورد دردنیا نمونه نداشته که نمونه اش را درحکومت آخوندی دیدایم.

آقای هاول می‌گوید مهمترین اقدام مردم می‌تواند" عدم همراهی" با این دروغ های عادی شده باشد که این در مورد جامعه کره شمالی صدق نمیکند. اما خوشبختانه جامعه ایران چون به آن درجه آگاهی رسیدەاند با دروغهای حکومت" عدم همراهی " دارند و باهوشیاری واعتراض به چنین وضعی هیچ وقت کنارنخواهند آمد و مدام دادخواە می باشند.

 

کرەای ها برعکس ملت های ایرانی ،کاملا تسلیم خواستەی دیکتاتورها شدەاند.وفضای حاکمیتی را بە عنوان یک هنجار پسندیدە پذیرفتە اند اما ملت های ایڕانی با شیوە های مدرن و متمدن با افکار حاکمیت مبارزە می کنند. بە قول کوردی بەرخودان ژیانە( دفاع مستمر، زندگیست).با دروغها و زندگی لاگچری عوامل حکومت و فرزندانشان مبارزە خواهند کرد. به گفته هاول چنبره دروغشان چنان برای مردم ایران عریان شده ومردم به آن حقیقت وجودی خودشان فهمیده اند که درشعارهایشان عنوان می کنند"اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمامه ماجرا"ویا"دشمن ماهمین جاست دروغ میگن آمریکاست"این یعنی مردم به معنای حقیقی خودشان پی بردەاند وچنبره دروغ  دیکتاتوری راعیان دیدەاند.

پر واضح است اهداف هر دو دیکتاتور درگیر کردن ذهن و روان مردم با مسئلە پوشش ، جهت سلب حق اعتراض و مطالبە گری است.

اما حاکمان با اتکا بە النصرُبالرعب و اخلاق ماکیاولی برای پشبردایدئولوژیشان تلاش می کنند،که خوشبختانه فریبشان نخ نما شدە است  جامعه ی پویای ایرانی به واسطه همین آگاهی، چالش بزرگی را برای حاکمیت ایجاد کردە است.  حکومت در باتلاق بی کفایتی خود دست و پا می زند که خودباعث وبانی بوجودآمدن آن بودە  است  مشروعیت کذایی و تصنعیشان هر روز از دست می رود. ترس حکومت از جایگاهش حتی شادیهای ملی را از مردم سلب کردە است نمونە بارز آن ممنوعیت جشن و شادی مردم بە هنگام برد  بازی فوتبال درچندسال گذشته.

امااگربخواهم درپایان به نتیجه دوحکومت دیکتاتوری ایران درمقابل حکومت دیکتاتوری کره شمالی قیاسی داشته باشم ،به چندنکته قابل توجه میپردازم؛

۱_ حکومت دیکتاتوری کره شمالی اقدام  به حراج آب وخاک ومنابع کشورش نکردە است و مستعمره هیچ کشوری نیست،اماایران چوب حراج به همه منابع ایران گذاشته ازسوختهای فسیلی گرفته تاآب وخاک و....مستعمرەی چین و روسیە شدە است.

۲_حکومت کره شمالی هیچ نیروی نیابتی درمنطقه وهیچ کشوری نداردوتهدیداتش فقط با اتکا به بازوی نظامی خودهست.

اما بخش عظیمی از سرمایە های مادی و انسانی ایران ،هزینەی نیروی نیابتی درمنطقه برای برهم زدن آرامش کشورهای همسایە می کند کە بیشتر    مصرف داخلی دارد . نتیجەی عملکرد جمهوری اسلامی تحریم و فقیرتر شدن اقتصاد مردم و ترویج فقر و فساد وفحشا شدە است.

طغیان و عصیان مردم جهت احقاق حق خود از هر زمانی بیشتر می باشد.

۳__تفاوت شاخص ها وشناخت مردمان دو کشور ایران وکره شمالی زیاد است. مردم ایران با وجود تکثر ملیتی و فرهنگی و در جغرافیایی واحد زندگی مسالمت آمیزی دارند. با دنیای بیرون درارتباط هستند و ازجامعه ای بسیارپویا و روشنفکری برخوردارند، اما متاسفانه درپس پرده افکارهای که به عنوان اپوزسیون درخارج ازکشور بنام دفاع از تمامیت ارضی سخن به میان آمده که این واقعه توهینی به شعور مردمان ایران شده که درهیچ بازه زمانی این چنین توهین نشده است. نمونه آن در شعار معترضین نشان از جلوتربودن جامعه ایران از اپوزیسیونی که مدام دم از تمامیت ارضی میزنند، حال درخیزش سراسری زن، زندگی، آزادی، کشور شاهدش بودایم برای مثال؛ "ازکردستان تا تهران جانم فدای ایران... وبلعکس" در تمام شهرها این چنین بوده است اما متاسفانه ازطرف بعضی ازاین به اصطلاح اپوزسیون نخ نماها تعمدا این قضیه تمامیت ارضی را مطرح کردند که به گمان بندە؛ یامعتقد به دمکراسی نبوده ونیستند ویا از دمکراسی شناخت ندارند.  درشرایط کنونی مطرح کردن این قضیه به چه معنا است؟ که این خود علتی به حساب آمده وعاملی بوده  تابه حال توان و بقای حکومت را تا به اینجای کار حفظ کرداست! و در واقع یک توهین به شعور مردمان ایران زمین بوده، که خود مصداق آب درآسیاب حکومت ملایان ریختن است .همچنان اشاره شد به شعارهای مردمان ایران که خودگویای این آگاهی وپویا بودن جامعه ایرانی می باشد. اما کرە شمالی کاملا برعکس ایران است.

۴_حکومت ایران در تقابل با مردم  قرارگرفته است درنهایت ، موجبات سقوط ونابودیش را فراهم کرداست ،لذا این ماشین ارعاب وسرکوب حکومت تاچە زمانی خواهد توانست به این روند ادامه بدهد آن هم در شرایطی کە مردم دروغ حاکمانشان را بە عیان می بینند و به  این واقعیت واقفند ؛ لذا حکومت برای همیشە نمی تواند نسبت بە سلب آزادی مردمانش اصرار بورزد. زنان نصف جامعه ایرانی را پوشش می دهند درخیزش سراسری با آگاهی تمام قد و بدون تفکیک جنسیتی ازهردوجنس دوشادوش هم سهیم بوده اند ودرکنارهم برای گرفتن احقاق حقوقشان کوشش کردەاند و هم چنان مبارزه می کنند. ،واما کره شمالی با چنین وضعیتی روبرو نشده، لذا نکته آخرهمین تفاوت ظریف و زیبای جامعه تکثرگرا و روشنفکری ایران هست که درطول تاریخ هیچ قدرتی حتی مثل چنگیزخان مغول باتمام وحشی گریهایش نتوانسته باتمدن و جامعه روشنفکری ایران بجگند و درقالب غارت و زور و سرکوب و کشتن و ارعاب برمردم ایران خود را غالب بنماید، و این همان تفاوت زیبای مردم ایران با قیاس مردم کره شمالی خواهد بود واین بهترین نقطه مقابل برخورد بایک یکتاتوری در ایران است، درمقایسه بادیکتاتوری کره شمالی ،و از همه مهمتر ریزش از طرف به اصطلاح خودی های حکومت ایران چه نظامیان وچه غیرنظامیان می باشد که تا به حال شاهدش بودیم وخواهیم بود، این نوع شناخت وآگاهی ازحال و روز مردمان ایران بە نظر بنده گویای پیروزی را فراهم کرده است، لذا سقوط رژیم آخوندی را حتمی وقطعی خواهد کرد.

 

مطالب ذکر شده بیانگر دیدگاه های نویسنده است و الزاما منعکس کننده موضع آواتودی نیست.