نوشته سردبیری بخش فارسی آواتودی
از هر حیث که بنگرید، شباهتی تام و تمام به یکدیگر داشتند؛ گسترش فقر، بیکاری، تورم سرسامآور، بیارزش کردن پول ملی، درگیر کردن کشور در درگیریهای نظامی، از بین بردن کشاورزی، واحدهای تولیدی، کمبود و بیآیندگی مطلق.
اما رابرت موگابه دیکتاتور خونآشام زیمبابوه چند برتری بزرگ بر رژیم ایران داشت؛ 1- او ادعای مذهبی بودن نداشت؛ 2- وقتی از اریکه قدرت پایین کشیده شد، تن در داد؛ 3- او جنگ نظامی به کشورش تحمیل کرد اما دستکم درک پایان زودتر آن را داشت؛ 4- او تهدید نظامی عظیم قدرتهای منطقهای و جهانی را بر فراز سر کشورش، همیشگی نکرد؛ 5- او سودای حکومت جهانی نداشت و گروههای تروریستی در اکناف دنیا به پا نکرد.
به درک واصل شدن رابرت موگابه بامداد جمعه 15 شهریور/ 6 سپتامبر که خبر آن در دنیا صدا کرد، امیدی به تلاشگران آزادی در کشورهای زیر سلطه داد که خودکامگان حاکم بر میهن آنها نیز دنیا را ترک کنند تا انسانهای گرفتار، نفسی به آسودگی بکشند. سقط شدن موگابه، بیش از هر کسی در این روزها برای ایرانیان امیدبخش است.
موگابه کمابیش در دورهای رژیم دیکتاتوریاش را به کشور رودزیا این جواهر قاره سیاه تحمیل کرد که خمینی و فرقه تبهکارش در ایران، این گنج خاورمیانهای را بدست گرفته بودند.
هر دو رژیم کشورهای بزرگ و مهم خود را به نیست و نابودی کشاندند؛ موگابه به ویژه اقتصاد کشورش را نابود کرد؛ پول کشورش بیارزشترین شد و رکود اقتصادی و تورمی جانگداز بر کشورش حاکم کرد که هنوز باید دههها از آن بگذرد تا جبران مافات شود.
هنوز بیش از 90 درصد از 16 میلیون تن مردم زیمبابوه در فقر شدید زندگی میکنند؛ نزدیک به 70 درصد آنها زیر خط فقر مطلق هستند.
زیمبابوه در همسایگی شمالی آفریقای جنوبی، قبلا رودزیا نام داشت که از زیر بار سلطه بریتانیا، مستقل شده بود.
موگابه در سال 1980 با حمایت فعال و موثر اتحاد ملی آفریقا موجب تغییر رژیم در کشورش شد اما دیکتاتوری بسیار زود به مذاق او خوش آمد.
زمانی که تازه رژیم خمینی در ایران بر سر کار آمد، موگابه ابتدا نخست وزیر کشورش شد؛ از سال 1980 تا 1987 نخست وزیر بود؛ از آن سال به بعد تا دقیقا سی سال بعد، 1987-2017 ولیفقیه مرتجع زیمبابوه بود. بی هیچ شرمی، هفت بار خود را برنده انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرد؛ انتخاباتی در کار نبود؛ تمامش فریب و مکر بود.
این پیرترین خودکامهی زنده در دنیا، در حالی که داشت زمینه را برای رهبری شدن همسر جوانترش (با 40 سال فاصله سنی) آماده میکرد، سرانجام پاییز 2017 توسط ارتش کشورش دستگیر و بازداشت خانگی شد تا آنکه ناچار گردید در 21 نوامبر آن سال (30 آبان 1396) از ریاست جمهوری استعفا دهد.
ارتش زیمبابوه با وجود این به موگابه امکان داد به جای رفتن به تبعید در کشورش بماند؛ او و همسرش در دو سال اخیر زندگی کاملا مجللی داشتند؛ حقوق و مزایای کلان میگرفتند و همسرش خریدهای تجملی خود را هرگز متوقف نکرد. سران ارتش به این نتیجه رسیده بودند که این وضعیت بهتر از درگیر کردن کشور در دور تازهای از خشونت است.
اکثر کسانی که در تحولات اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد میلادی زیمبابوه شرکت داشتند، پیش از موگابه مردند؛ مردم این کشور دارند از شر آن نسل رهبری خونآشام با مرگ آنها خلاصی مییابند.
همانگونه که انتظار میرفت، سقط شدن موگابه رژیم «دوست و برادر» یعنی جمهوری اسلامی را داغدار و عزادار کرد؛ عباس موسوی سخنگوی وزارت خارجه رژیم جمعه 15 شهریور بلافاصله با صدور بیانیه «تسلیت» («تسلیت» به چه کسی؟) نوشت «موگابه مانند ایران در برابر مداخلات بیگانگان ایستاد و روابطی نزدیک و دوستانه با جمهوری اسلامی ایران داشت». (موگابه تنها دیکتاتور دنیا بود که آشکارا از برنامه هستهای رژیم ایران حمایت میکرد).
سقط شدن رابرت موگابه در زیمبابوه خبری مسرت بخش و امیددهنده برای همه کسانی است که از وجود خونآشامان ضد بشری در هر جای جهان، در رنج هستند.
ملت ایران با شادمانی از خبر به درک رفتن موگابه، این دشمن ضد بشری، امیدوارست بامداد روزی از خواب بیدار شود و سقط شدن کلیت نظام ضد بشری حاکم بر ایران این میهن مظلوم را بشنود و جشن بگیرد.
______________________