بحرانسازی ذاتِ حاکمیتِ جمهوری اسلامی است. تعریفِ سادهی این عملکرد اینجاست که حکومتِ ملایان در طول چهل سال گذشته تاکنون حتی یک روز بدون تنشآفرین وجود نداشته است. آنها با بحران زندهاند و بدونِ امر فوق قادر به ادامه نخواهند بود.
مشخصا آنچه رژیمِ اسلامی در ایران با خصیصهی فوق دنبال مینماید انحرافِ افکارِ عمومیِ داخلی و خارجی است. اقداماتِ عمدهی آنان در همین پیرو در کشورهای دیگرست که همواره هم هزینههای گزافی را به خاطرش با اسم ملتِ ایران پرداخت کرده و میکند و به حذفِ صورت مساله میپردازد.
معمولا تحرکاتِ رژیم اسلامی، با سناریوسازی و اجرای سپاه پاسداران تروریستی انجام شده که در قالبِ خرابکاری است. اشاره کردن به یکایکِ اعمالِ تروریستی ملایان به اندازهی چهل سال میشود، ولی نکتهی جالب توجه محکوم نمودن اعمالیست که خود عامل آن بودهاند تا مثلا خود را نیز قربانی تروریسم نشان دهند!
به عنوانِ مثال؛ حملاتِ ساختگی در اهواز و تهران با اسمِ داعش در راستای هراسافکنیِ اجتماعی، و حملهی کور به نفتکشها و کشتیربایی در خلیجفارس به عنوانِ قدرتنمایی، تنها از مواردِ کوچکِ بحرانآفرینیِ بنیادگرایانِ اسلامی در ایران است که در واقع از آن هدفی جز خریدِ وقت و سرگرم نمودن جامعهی جهانی به فرعیات در جهتِ پنهانکاری ندارند.
در میانِ آشفتهبازاری که رژیم اسلامی به وجود میآورد اما، باید اهدافِ دیگری که مد نظرِ آنان است را جست. آنچه برای آنان در این میانه حائز اهمیت میباشد؛ استمرارِ حکومتشان بوده و حضورِ آمریکا در خاورمیانه آن را به خطر انداخته که تمامِ هراسِ ملایان است.
با ورودِ قاطعانهی آمریکا به منطقهی خلیج فارس اکنون جمهوری راهزنان در ایران، قدرتِ تخریباش به شدت کم شده و همین باعث گردیده تا این حکومتِ تروریستپرور آخرین نقطهی تنشآفرینیاش بعداز سوریه و لبنان را از دست دهد و خود را در سراشیبیِ سقوط ببیند.
حقیقت اینجاست؛ که رژیمِ ضدِ مردمی در ایران از حضور آمریکا در عراق بیشتر در عذاب است تا در خلیجفارس، چرا که عراق به لحاظِ استراتژیکِ نظامی-مذهبی آخرین نقطهی بحرانسازی آنان میباشد.
همجواری مرزی در نقاط متعدد به خصوص در غرب ایران باعث شده تا دستِ تطاولِ ملایان به آنجا باز باشد، که میتوان از تحرکاتِ تروریستیشان بعداز سقوطِ صدام علیه نیروهای آمریکایی تا کنون توجه کرد.
یکی از مرزهایی که رژیم اسلامی به سهولت از آن به عنوانِ گذرگاهِ ارسالِ مزدورِ قانونی! و سلاح به عراق و همچنین دور زدنِ تحریمها- در سایهی کردستان عراق- استفاده مینماید، مرزِ ترانزیتیِ «خسروی» و در کنارش «پرویزخان» میباشد که جولانگاه تروریستهای جمهوری اسلامی میباشد.
جا دارد در اینجا به این نکته اشاره نمایم؛ که در حدود سال دو هزار و دو-سه، در همین مرز خسروی یک کانتینر کالای ترانزیتی از جرثقیل سقوط کرد و با باز شدن آن انواع واقسام بمبهای کنار جادهای و سلاح و ادواتِ مختلف جنگی بیرون ریخت. بعداز همین حادثه بود که نقشِ مستقیم جمهوری اسلامی در عراق محرز شد و نیروهای آمریکایی به دقت آنجا را زیر نظر گرفتند که در نهایت به بسته شدن آن انجامید.
با خروج نیروهای آمریکایی از عراق این مرزِ استراتژیک، با باز شدن مقطعی این پایانه اتوبانِ تروریستهای رژیمِ وحشتِ اسلامی شد و هر آنچه خواستند در این کشور انجام دادند. بازگشت دوبارهی سربازانِ آمریکایی به عراق، اکنون به مهمترین دغدغهی جمهوری اسلامی تبدیل شده و در تلاشِ مکرر بازگشاییِ مرز مذکور میباشد.
اهمیتِ این موضوع برای جمهوری اسلامی چنان بالاست که طیِ هفتههای اخیر، رحیم صفوی مشاورِ نظامیِ علی خامنهای به این منطقه اعزام شده تا با رایزنی با مقاماتِ مختلف به بهانهی اعزام زیارتکنندگانِ کربلا زمینه را برای بازگشایی این مرز فراهم سازد.
واقعیت اینجاست؛ با لغو مجوز تروریستهای انتحاریِ حشدالشعبی، جمهوری اسلامی در نظر دارد با ورود به عراق در لوای مراسم مذهبیِ شیعیِ «اربعین» و گسیل هزاران نفری تروریستهایش از خروجی خسروی، قصدِ آخرین ایجادِ بحرانآفرینی را دارد که بازگشاییِ این مرز سادهترین راه رسیدن حاکمان خونآشام در ایران، به آمالشان میباشد تا جو عراق را بسان قبل و بیشتر ناآرام نمایند.
در نهایت؛ هم دولتِ عراق و هم سیاستهای آمریکا با ارزیابیهای دقیقِ امنیتی در آنجا میتوانند از بروز سناریوهای رژیمِ توحش اسلامی ایران جلوگیری کرده و واپسین بحرانسازی را در رگان تروریستها بخشکانند.
رحیم صفوی در کنار استاندار کرمانشاه در مرز خسروی