دریا عثمانپور
شعار زن، زندگی، آزادی که این روزها تکیه کلام همه آزادیخواهان و مبارزان سیاسی و اجتماعی ایران و جهان شده است، سه کلمه بیش نیست، اما دنیایی مفهوم و معنا دارد. این شعار هر چند اساسا یک شعار کردی است اما هم اکنون به یک شعار جهانی مبدل گشته است. کردها بارها گفته اند تا زن آزاد نباشد جامعه آزاد نخواهد شد.
بعد از کشته شدن مهسا امینی( ژینا) و آغاز جنبش مردم ایران علیه استبداد ولایت فقیه، جامعه ایرانی بخصوص ملت کرد وارد مرحله ای دیگر از مبارزه شده است که زنان نقش بسزایی در این جنبش ایفا کرده اند و زنان و مردان و جوانان همه با هم سنگینی مبارزه را بردوش گرفته اند و خیابانها و میادین شهرها شاهد جانفشانی و فداکاری آنان است. مردم ستمدیده کردستان همچون مردم باقی مناطق ایران در طول ٤٣ سال استبداد ولایت فقیه قربانی داده اند و باز هم خواهند داد. مردم هوشیار کردستان از ابتدای این حکومت غاصب و ضد انسانی به مرام شوم آنان پی بردند و به همین منظور از همان سال١٣٥٨ در رفراندوم " جمهوری اسلامی مشارکت نکردند و به جمهوری اسلامی " نخیر" گفتند. افکار شیطانی خمینی سایه بر سر ایران انداخت به طوری که همان سالهای آغازین انقلاب علیه مردم ستمدیده و محروم کردستان فتوا صادر نمود و هزاران بسیجی و پاسدار را روانه کرد و مردم کرد را به گلوله بستند و هزاران زن و کودک بی دفاع را به خاک و خون کشیدند و زندانها را لبریز از جوانان کرد کردند. سیاست قلع و قمع را در کردستان و بلوچستان در پیش گرفتند. مردم کردستان از دیدگاه خون نوشان ولایت فقیه دو گناه نابخشودنی دارند، اولی کرد هستند دومی سنی مذهب. مردم کردستان از ابتدای انقلاب تاکنون باج این دو گناه را پرداخت می کنند.
سیاست توحش و درنده خویی آخوندها به جایی رسیده است که دیگر نمی شود ساکت ماند. سیاستهای تبعیض آمیز به جایی رسیده است که دیگر نمی شود سکوت اختیار کرد. کردهای ایران بارها چه از راه انتخابات و چه از راههای دیگر اعتراض خود را نسبت به سیاستهای غیره انسانی استبداد ولایت فقیه ابراز داشته اند و در این راهها قربانی داده است و پیگر مطالبات خود بوده است. هر چند کردها در ایران زیر سلطه جمهوری اسلامی شهروند درجه دوم و سوم هستند، از کوچکترین حقوق خود محروم هستند و حتی در بجاآوردن مراسهای مذهبی و ملی خود محرومند. علی خامنه ای این دیکتاتور ، در ٣٠ سال گذشته که زمام امور در دست داشته است هرگز گوش به مطالبات مردم ایران نداد و اثبات کرده است که رهبری دیکتاتور و ناشنواست و تنها زبان زور می داند و بس. بعداز کشته شدن مهسا امینی توسط مزدوران و ماموران پولیس اخلاق( گشت ارشاد) موجی از اعتراض سراسری ایران دربرگرفت، ابتدا از شهرستان سقز در استان کردستان و زادگاه مهسا شروع شد، در مراسم تدفین مهسا مردم شعار زن، زندگی، آزادی سردادند و در مدت کوتاهی این شعار زبانزد خاص و عام شد. شعاری انسانی که با منشور حقوق بشر همخوانی دارد.
برداشتن روسری اولین قدم در راستای مبارزه جدیدی بود در کردستان و ایران. زنان شجاع و با همت با سرودن شعارهای میهنی و انسانی میخی بر تابوت ولایت شیطانی فقیه زدند. شرکت فعال زنان و مردان کرد در اعتراضات خیابانی و همچنین مشارکت در اعتصابات دانشگاهها به اندازه ای مسئولین نظام را عصبانی نمود که ناچار شوند فرمان آتش به مزدوران و آدمکشان بدهند، صدها نفراز زنان و مردان و جوانان ایران و کردستان را به رگبار بستند، ازهیچ جنایاتی چشم پوشی نکرده اند و مع الاسف هم اکنون هم ادامه دارد. این جنایتها به جایی رسیده است که مزدوران حتی به کودکان نیز رحم نکرده اند و تاکنون حدود 50 کودک به دست مزدوران حکومت ولایت شیطانی به شهادت رسیده اند. در میان مادران هرچند فرزندان خود را از دست داده اند، اما روحیه ای بالا و همت بزرگی دارند، آنها هرچند فرزندان از دست داده اند اما باز از آزادی و زندگی و زن حرف می زنند.
خامنه ای و مزدورانش مردم بیگناه کردستان و بلوچستان را به رگبار بسته اند در حالی که آنان با دست تهی برای گرفتن مطالبات برحق خود به خیابانها ریخته اند، حاکمیت بجای اینکه پاسخگوی خواسته های مردم باشد با گلولە جواب خواسته های مردم را می دهد.
درحال حاضر در بیشتر شهرهای کردستان لباس شخصیها و ماموران امنیتی ایست و بارزسی شبانه به راه انداخته اند و نیمه شبها منازل مردم را تفتیش و شروع به دستگیری مردم بخصوص جوانان و زنان کرده اند. هم اکنون شهرهای کردستان شبیه پادگانهای نظامی شده و حالت حکومت نظامی به خود گرفته است و همچنین کسانی که به دست ماموران امنیتی زخمی شده اند از ترس دستگیرشدن نمی توانند به بیمارستانها و مراکز درمانی مراجعه کنند. خلاصه کلام روز به روز اوضاع کردستانی پولیسی و امنیتی میشود. آنچه مهم است که بدان اشاره شود عزم راسخ مردم کردستان است که همچنان پویا و سرحال به دنبال خواسته های خود. در خاتمه باید گفت که جنبش کنونی مردم ایران پایه های حاکمیت استبداد ولایت فقیه را به لرزه درآورده است و شکستن استخوانهای نظام ولایی به گوش می رسد. دوباره به همان شعار اولیه برگردیم ، زن، زندگی، آزادی.
مطالب ذکر شده بیانگر نظرات نویسنده است و الزاما انعکاس دهنده دیدگاه آواتودی نیست.