بیش از یک قرن از جنبش کارگری در ایران موتور محرکه صنعت و اقتصاد جامعه میگذرد و کماکان این قشر با وضعیت اسفناک اقتصادی و دستمزدهای یک چهارم خط فقر دست و پنجه نرم میکنند.
آغاز موج جدید اعتراضات پس از اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ است که تضادهای طبقاتی و اجتماعی و فساد اقتصادی و ظلم و تبعیض و نابرابری چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی منشأ آن بود.
یک کارشناس اقتصادی و فعال جنبشهای کارگری در ایران در گفتگویی اختصاصی بە آواتودی گفت: قدرت سیاسی یگانه راه مهار قدرت اقتصادی است. پس باید برای ایجاد ساختاری سیاسی که در دست مردم متمرکز باشد، تلاش کرد و این مهم تنها با ایجاد ساختاری دموکراتیک امکان پذیر است. اعتراضات کارگری سابقه ای طولانی در تاریخ ایران دارد. اما متأسفانه طی ۴۰ سال گذشته حکومت جمهوری اسلامی با سرکوب این جنبشها ، سعی در کمرنگ نشان دادن آنها دارد. دهه ی ۲۰ را شاید بتوان بی اغراق عصر طلایی مبارزات کارگران ایرانی دانست که طی پنج سال در سراسر کشور ۱۸۶ اتحادیه ایجاد کردند و اعضای آن به ۳۳۵ هزار نفر رسید. این نیروی تشکیلاتی عظیم توان چانه زنی بسیار بالایی را برای کارگران فراهم کرده بود به گونهای که در خرداد ۱۳۲۵ مجلس را وادار به تصویب لایحه ی قانون کار کردند و با ادامهی زنجیره اعتصابات پی در پی کارگران شرکت نفت بویژە در خوزستان عمال انگلیسی را در ایران به زانو در آوردند و نقش مهمی در ملی شدن صنعت نفت داشتند.
وی در ادامه با اشاره به ضعف های جنبش کارگری که از سازماندهی ضعیف و عدم آگاهی آنها به طبقه ی خود برمیخیزد گفت: انقلاب ۵۷ به مدد اعتصابات کارگران شرکت نفت صورت گرفت. اعتصابات مداوم امروز کارگران ، بویژە کارگران شرکت کشت و صنعت هفت تپه گویای تکرار تاریخ در این برهه ی زمانی است با این تفاوت که اینبار هفت تپه الهام بخش خواهد بود. اما کارگران باید به این امر واقف باشند که اجازه ندهند هیچ جناح و حزبی از آنها و حرکتشان بدنه ای برای خود بسازند و ضرورت وجود تشکیلات مستقل کارگران و تجربه ی کنش گری آنها در این تشکیلات بیش از پیش احساس می شود. چرا که حزب هر چقدر هم مترقی باشد نهادی است که ریشه در ساختار تولید و تجربه ی مشترک کارگران ندارد و نخواهد توانست نماینده حقوق آنها باشد.
انتقال نسل به نسل تجربه های مشترک در بین کارگران در واقع منجر به ایجاد دردی مشترک و سازماندهی قوی در میان آنها میشود. چیزی که در چهل سال گذشته مجال ظهور پیدا نکرد بلکه همواره به بهانههای گوناگون سرکوب شد و اجازهی نمود و تجلی در قالب تشکیل اتحادیه ها و سازمانهای مستقل را نداشته است.
یکی از فعالان کارگری سابق شرکت نفت تهران از تجربه ی تاریخی مبارزاتی خود و دوستانش در سال ۵۷ به آواتودی گفت: قبل از انقلاب بارها برای گرفتن حق خود دست به اعتصاب زدیم و مقاومت ما در این کار و عزم راسخ ما در شهریور ۵۷ که از تهران شروع شد منجر به گسترش اعتصابات شرکت نفت به شهرهای آبادان و شیراز و تبریز و کرمانشاه شد. آخوندها از قدرت ما در به ثمر رساندن انقلاب ۵۷ استفاده کردند و بعد از آن که کارشان با ما تمام شد در سال ۵۹ حتی حق و حقوقهایی را هم که در دوره ی پهلوی داشتیم چون تشکیل سندیکاهای کارگری و رعایت قانون کار در محیط کار را نیز از ما گرفتند. اتحادیه ها بسته شدند و فعالان کارگری تحت تعقیب قرار گرفتند و گروه زیادی از کارگران معترض به جوخه اعدام سپرده شدند .
جمهوری اسلامی که ناکارآمدی و اصلاح ناپذیری آن بر هیچ کس پوشیده نیست، همواره سعی کرده که عامل اصلی نارضایتی کارگران را به خصوصی سازی تقلیل دهد . در حالی که ریشه دواندن فساد در سیستم است که منجر به فاسد شدن خصوصی سازی هم میشود.
به گفتۀ یکی از نمایندگان سابق کارگری در هپکوی اراک که همچون هفت تپه، بعد از خصوصی سازی دچار ورشکستگی شد "به بهانهی خصوصی سازی این صنایع اساسی بومی که ثروت های عمومی جامعه هستند به بهای کم و با زد و بندها و رانت های دولتی به دلالان وابسته و مرتبط به قدرت حاکم واگذار میشود که صرفاً در پی سودآوری شخصی می باشند. درنتیجه پس از چند بار دست به دست گشتن در بین خودشان و پر کردن جیب هایشان، آنچه برای کارگر بیچاره باقی میگذارند ورشکستگی کارخانه و حقوق های معوقه و در نهایت اخراج است. در واقع طبقه حاکم از خصوصی سازی همچون پوششی برای ادامه ی فساد خودشان استفاده کرده اند. همه ی ما میدانیم که این سیستم فاسد است که بانی مشکلات ماست چرا که خصوصی سازی مختص ایران نبوده است. کارگران اکنون دیگر خواهان نابودی این سیستم با هر چه درون خود دارد می باشند."
اگر به عمق اعتراضات کارگران هفت تپه، فولاد اهواز، هپکو و آذرآب اراک و اعتراضات دیگر شرکت های خصوصی و دولتی و حتی اعتصابات ۲۷ روزه کسبه بانه در بهار ۹۷ بنگریم ، همگی حکایت از ظلمی نهادینه شده دارند. زندانی کردن کارگری که برای حقوق حقه خود به خیابان آمده و اتهام امنیتی زدن بجای پاسخگویی به خواسته هایشان، در حالیکه در اوضاع اقتصادی فعلی ایران طبقه کارگر یکی از دشوارترین دوران خود را به سر می برد به هیچ شیوه ای لاپوشانی نخواهد شد.
به گفته ی یکی از نمایندگان کارگری شرکت هفت تپه: دردی مشترک سراسر ایران را فرا گرفته که همه ی اقشار و طبقات جامعه جز درصد بسیار کم طبقه ی حاکم را شامل میشود. ما کارگران به تنهایی نمی توانیم تحول بیافرینیم و نیاز به حمایت همه قشرهای جامعه داریم.
در واقع ایجاد بدنه ای محکم و نفوذ ناپذیر در مقابل جمهوری اسلامی در صورتی امکان پذیر است که همه ی اقشار و طبقات جامعه در آن همراه باشند . بدنه ای که نه تنها نوید بخش تأمین نان باشد بلکه آزادی و زندگی انسانی در جامعه ای دموکراتیک را در خود پرورش دهد. چرا که تقلیل خواسته های انسانی به تأمین نان که البته خود نیازی ضروری و واجب است، موجب ایجاد دیدگاهی تک بعدی نسبت به جامعه ی انسانی و به انحراف کشاندن خواسته ها خواهد شد.