در سالهای اخیر شاهد روند روبه رشد خودکشی نسبت به سالهای گذشته هم در مردان و هم در زنان هستیم که شرایط و استرس های زندگی ، فشارهای روحی و روانی در افراد رو به افزایش نهاده به گونه ای که در قشرجوان بیشتر مشهود است. فشارهای روانی می تواند گاهی منتج به خودکشی شوند امروزه مطالعات روان شناختی ثابت کرده اند که وجود اختلال روان پزشکی ممکن است قویترین عامل خطر ساز خودکشی باشد. ناامیدی به عنوان یکی از عوامل خطر خودکشی شناخته شده است . طبق نظریه بک، نامیدی یک خصوصیت افسردگی است و در واقع اتصالی بین افسردگی و خودکشی می باشد که بسیاری از بیماران خودکشی را وسیله ای برای مبارزه با افسردگی تحمل ناپذیر احساسات نامیدی قرار می دهند . درواقع نامیدی یکی از دقیق ترین نشانگرهای خطر خودکشی است.هر گونه اقدام ارادی و خودانگیخته که بوسیله فرد صورت گیرد و منجر به مرگ شود ، خودکشی محسوب می گردد. عوامل مختلفی از جمله مشخصات فردی، روابط اجتماعی ، مشکلات مالی و قانونی، از دست دادن یکی از نزدیکان ، مذهب ، نژاد و حتی شرایط اقلیمی در بروز خودکشی موثر می باشند. مطابق با تخمین سازمان جهانی بهداشت در سال ٢٠٢٠ میلادی تقریبا یک میلیون و پانصد هزار نفر در اثر خودکشی خواهند مرد و بیش از ١٠ تا ٢٠ برابر آن در سطح جهان اقدام به خودکشی خواهند کرد به عبارت دیگر در سال ٢٠٢٠ به طور متوسط یک مورد مرگ ناشی از خودکشی در هر بیست ثانیه و یک اقدام به خودکشی در فاصله یک تا دو ثانیه رخ خواهد داد.
سالنامه خودکشی درایران
بررسی آمار و نتایج نشان می دهد که نرخ اقدام به خودکشی از دهه ۶۰ تا دهه ۷۰ رشد چشمگیر و بیسابقهای داشته است. این نرخ از دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۸۰ روند صعودی را پیموده و به میزان 5 درصد هزار نفر رسیده است اما از اواسط دهه ۸۰ به بعد، در یک سیر نزولی کاهش یافته تا بالاخره در دهه ٩٠به نرخ ثابتی رسیده است.اما در بررسی استانی میزان خودکشی، طبق آمار مرکز آمار ایران نرخ خودکشی در استان ایلام از سال ١٣٦٧ تا ١٣٧٠پانزده برابر شده است از سال ١٣٧٦تا ١٣٨٣رتبه اول نرخ خودکشی در کشور به استان ایلام اختصاص داردبه گونه ای که درسال ١٣٨٣ استان ایلام با بالاترین آمار ٢٩ در صدهزار نفر در صدر بوده است سپس استانهای کرمانشاه، همدان و لرستان در غرب کشور از بالاترین میزان خودکشی در سطح کشور برخوردار بوده اند. در بررسی آمار سال ١٣٩١همچنان استان ایلام رکورد دار آمار خودکشی در سطح کشوری بوده است که آمار آن به ٧١ نفر در هر یکصد هزار نفر جمعیت و بیش از ١٦ برابر نرخ کشوری ( ٥/٤%) رسیده است که با این نرخ استان ایلام عملا بالاترین نرخ خودکشی در جهان را نیز دارا بوده است همچنین مشاهده شد که استان لرستان با نرخ٨/٤ نفر در هر یکصد هزار نفر، دومین استان با نرخ بالای خودکشی در کشور محسوب می شود.. نتایج آماری حاکی از آن است نرخ خودکشی در استان ایلام طی ٢٥ سال در حدود ٧٠ برابر شده است و لذا کانون اصلی خودکشی ها در غرب کشور در همجواری استان های ایلام، لرستان و کرمانشاه است. شرق استان ایلام (شهرستان های دره شهر، ایوان، شیروان، مهران) و غرب لرستان( در شهرستان های خرم آباد، نورآباد، کوهدشت و پلدختر) و شرق کرمانشاه شهرستان های صحنه، هرسین، سرپل ذهاب و قصر شیرین بیشترین خودکشی را نسبت به سایر شهرهای این استان ها داشته اند. و در سال ١٣٩٦شهرستان جوانرود در غرب کرمانشاه در صدر آمار خودکشی بوده است.
از سوی دیگرتحلیل داده های سالنامه آماری مرکز آمار ایران طی سال های ١٣٨٠الی ١٣٩١نشان می دهد که ٤١٠٧٩ نفر (مرد و زن) در کشور اقدام به خودکشی کرده اند.. این در حالی است که براساس آمار سازمان پزشکی قانونی کشور در سال های ١٣٨٠الی ١٣٩١فوت شدگان ناشی از خودکشی ٣٨٦٩١نفر بوده است. در مقایسه آمار فوت شدگان در اثر خودکشی که از سوی نیروی انتظامی ارائه شده با آمار اعلام شده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور تفاوت فاحش دارد و اختلاف ١١٥٢٣نفر را نشان می دهد این عدم همخوانی ما بین آمار ارائه شده از سوی وزارت بهداشت ومرکز آمار ایران را می توان مربوط به نحوه جمع آوری داده ها درهر کدام از ارگانها دانست به گونه ای که آمار مرکز آمار ایران مرتبط با نیروی انتظامی است که به بررسی کلیه مرگ های مشکوک به خودکشی با کمک سازمان پزشکی قانونی می پردازد و در نهایت مرگ توسط پزشکی قانونی تایید می شود اما داده های بدست آمده توسط وزارت بهداشت بر اساس گواهی پزشک معتمد می باشد.اما در بررسی آمار خودکشی دو نکته حائز اهمیت فراوان است . نکته اول الگوی سنی غالب در بین اقدام کنندگان به خودکشی در ایران در سال ٩١به بعد در گروه سنی جوانان ١٥-٢٤ سال بوده که برخلاف روند جهانی آن است زیرا در دنیا سن خودکشی افراد بالای ٧٠ سال سه برابر بیش از جوانان ١٥-٢٤ سال است که این نکته نشان از افزایش دغدغه های خاص در جوانان ایرانی دارد و نکته دوم با لابودن میزان خودکشی در استانهای حوزه غرب و مناطق مرز نشین غربی و قوم کورد است. لازم به ذکر است براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ٢٠١٢نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی کشور ایران ٥/٢ در هر یکصد هزار نفر می باشد. در حالی که این نرخ در سال ١٣٩١ طبق محاسبات مرکز آمار ایران ، ٣/٣ درصد اعلام شده است.
این نکته حائز اهمیت و توجه فراوان است که آمار نهایی نرخ خودکشی در ایران طی چند سال اخیر از سوی مرکز آمار ایران اعلام نشده است و آخرین آمار اعلام شده از سوی مرکز پزشکی قانونی کشور مربوط به چهار ماهه اول سال ١٣٩٢ است و مسئولین کشوری به صورت سربسته مطالبی در این زمینه عنوان کرده اند به گونه ای که رییس سازمان بهزیستی کشور در آذرماه سال ١٣٩٥ بدون اشاره به آماری دقیق از میزان خودکشیها در کل کشور اعلام کرد که نرخ خودکشی در برخی از استانها ۶ در ۱۰۰ هزار نفر است و اگرچه این آمار با استاندار جهانی فاصله دارد ولی همین نرخ خودکشی را باید کاهش داد. هم چنین حسین اسدبیگی رییس اورژانس کشور در یک نشست خبری در تیرماه ١٣٩٦اعلام کرد که در استانهای غربی کشور ( ایلام، کرمانشاه، لرستان ، همدان ) به نسبت جمعیت خود بیشترین آمار خودکشی منجر به فوت را داشته اند.
متاسفانه میزان خودکشی در ایران همیشه در پرده ای از ابهام بوده است و این نیز به دلیل سیاستهای رسمی نظام می باشد که اعلام آمار خودکشی را به صلاح نمی داند زیرا خودکشی را مرتبط با وضعیت نابسمان جسمی و روحی و روان می داند و از ذکر عوامل دخیل و زمینه ساز این نابه سامانی ها خود داری می کند به گونه ای که احمد شجاعی رییس سازمان پزشکی قانونی کشور در یک نشست خبری در بهمن ماه ١٣٩٦اعلام کرد "آمار خودکشی در ایران نه تنها بالا نیست بلکه نسبت به سایر کشورها نیز پایین است البته ارائه آمار خودکشی صلاح نیست و تجربه نشان داده است هر موقع اطلاع رسانی کرده ایم آمار افزایش یافته است "!
طبق نیز روان شناسان ، در بحران ها تنش فرد بالا می رود و نمی تواند تعادل هیجانی خود را بدست آورد پس امکان دارد برای رهایی از تنش به ساده ترین راه یعنی خودکشی متوسل شود به قول فروید ، در خشم آدم ها آرزو دارند کسی را بکشند یا به عامل ناکامی آسیب برسانند و اگر نتوانند خودشان را می کشند .
از جمله بحران های مهم و اثر گذار در زندگی جوانان ایرانی و علی الخصوص در حوزه غرب کشور می توان به بحران بیکاری اشاره داشت که طبق آمار مرکز ایران در پاییز ١٣٩٦ میزان بیکاری در کرمانشاه به ٢٥/٦% رسیده است و در صدر بیکارترین استان کشور می باشد همچنین در استان ابلام ٢٤ هزار نیروی فاقد کار وجود دارد که ٥٠درصد این افراد دارای تحصیلات تکمیلی می باشند و نرخ بیکاری جوانان تحصیل کرده با سن ١٥ تا ٢٤ سال در شهرستان سنندج ٤٦/٩% می باشد . به گفته مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون ، کار و امور اجتماعی بالاترین نرخ بیکاری جمعیت فارغ التحصیل و یا در حال تحصیل دوره های عالی به ترتیب در استان کرمانشاه ٣٤/٩% و درکردستان ٢٩/٤% می باشد.
امروزه استمرار روند فعلی و رو به رشد بیکاری و عدم اشتغال در حوزه غرب به بزرگترین بحران اجتماعی و زمینه ساز اصلی در خودکشی جوانان شده است که سیاستهای موجود هنوز کارساز و راه گشا نبوده است و رو به وخامت نیز می باشد. با افزایش روند بیکااری ٤٠تا ٥٠درصد از دانش آموختگان دانشگاهی اکنون ٩ میلیون جوان ایرانی جویای کار در کشور وجود دارد که نظام جمهوری اسلامی ایران از حل این مشکل ناتوان است به گونه ای که حسن روحانی ریاست جمهوری در نیمه دوم سال ١٣٩٥اعلام نمودند "توان ما برای اشتغال چقدر است؟ ما با امکانات فعلی نمیتوانیم پاسخگوی این تعداد متقاضی کار باشیم " و همچنین وزیز بهداشت نیز اعلام نمودند " از دولت توقع ایجاد شغل نداشته باشید " که متاسفانه برخلاف تمام وعده و وعیدهای دوران مهم انتخابات ریاست جمهوری است.
در جامعه کنونی ایران میزان رضایت اجتماعی ، نشاط ، امید روز به روز در حال کاهش می باشد و همزمان ناامیدی ، غمگینی و اختلالات روانی رو به فزونی نهاده و شرایط نابه سامان برای معیشت مردم ایجاد کرده است.
به راستی دستاورد نظام جمهوری اسلامی ایران با گذشت ٣٩ سال استبداد و فزونی نابه سامانی علی الخصوص در حوزه غرب به جز صدر نشینی این استانها در بیکاری و خودکشی ، مرگ کولبران ١٧ تا ٣٥ سال در کوههای زاگرس ، مرگ دختران جوان کورد در کوره های آجز پزی ، مرگ جوانان تحصیل کرده با برکشیدن طناب آرزوهایشان چه بوده است؟
به راستی امکاناتی که رییس جمهور برای اشتغال نیاز دارند چه می باشد به جز کوتاه کردن دست رجال اصلی سیاسی در فسادهای مالی روزانه، اجرای عدالت در کلیه مناطق کشور به دور از هرگونه تبعیض سیاسی، پیشگیری از دخالت نیروی سپاه پاسدران در کلیه امور کشوری و اجرای احکام اسلامی و قانونی طبق همان قانون اساسی نوشته شده بدون اجرایی شدن.
در پایان همه اینها آمار و اطلاعات حاوی یک پیام مهم است ، پیام فقر ، رنج و ناامیدی و سردرگمی از نبود کار، اشتغال ، فقدان حمایتهای مالی و قانونی و امنیت شغلی است که آدمی را به جایی می رساند که دست از جان بشوید و با تمام خشم در وجود خویش آوار شود تا با پایان دادن به زندگی انتقام تمامی لحظات محرومیت و رنج خود را از جامعه بگیرد و در میان تمامی این تحلیلها یک سوال باقی است و آن اینکه تبعیضات قومی و سیاسی به وضعیت فقر و بیکاری در حوزه غرب تا کدام ناکجا آباد ادامه دارد؟؟